معنای زندگی

بیان معنای زندگی و احساسات از زبان ازرا بایدا نویسنده کتابهای ذن. در این وبلاگ اتفاقات ساده زندگی و احساسات روزمره مرور می شود . میتوان معنای ترس و خشم و سرزنش و اندوه در روابط و همچنین تلاش و مقاومت و عادت و نیاز و تعریف معنویت و معلم معنوی و ... را یافت.

معنای زندگی

بیان معنای زندگی و احساسات از زبان ازرا بایدا نویسنده کتابهای ذن. در این وبلاگ اتفاقات ساده زندگی و احساسات روزمره مرور می شود . میتوان معنای ترس و خشم و سرزنش و اندوه در روابط و همچنین تلاش و مقاومت و عادت و نیاز و تعریف معنویت و معلم معنوی و ... را یافت.

... مشکلات

وقتی زندگی مشکلاتی را سر راه ما قرار میدهد, میتوانیم:

در هم بشکنیم

یا

چیزی از آن بیاموزیم. 

شوق رهایی ما را به یاد گرفتن ِمتمایل میکند. 

..............................................................

میل به پذیرفتن مشکلات زندگی به معنی دوست داشتن آنها نیست. 

...............................................................................................

نظم و انضباط خوب است اما به سادگی میتواند شکل

صبورانه

ستیزه جویانه 

هولناک یا

ظالمانه

به خود بگیرد. 

....................

کار معنوی جدی است اما تلخ و ناگوار نیست. 

..............................................................

رحم و شفقت فقط نثار کردن کلمات محبت آمیز نیست,

بلکه در واقع اینست که خودمان را با تمام وجود نثار کنیم. 

................................................................................

عشق و دوستی

فکر میکنم تفاوت عمده ای میان عشق و دوستی وجود دارد. عشق یک حالت وجودی انسان است که موجب میشود فردی قسمتی یا تمام داشته هایش را نثار وجود یا موجوداتی کند بدون آنکه اندیشه نتیجه یا تقابل داشته باشد. اما دوستی قراردادی نانوشته ای است میان دو یا چند وجود یا موجود برای رفع نیاز یکدیگر. هر دوی این مفاهیم در زندگی نقش مثبتی دارند اما اشتباه گرفتن آنها میتواند موجب اشکال شود.


با این تعریف فکر میکنید چه مقدار از عبادتهای ما عاشقانه است؟

حتی ایثار جان که به شهادت معروف است. 

ازدواجهایمان چه؟

محبتمان نسبت به فرزندانمان؟


محبت خداوند نسبت به بندگانش چطور؟



ترس

ترس به ما میگوید که بایستیم و از محدوده دنیای پیله ای و امن خود پا فراتر نگذاریم. 

با وجود این وقتی میترسیم, اگر به جای اینکه طبق عادت یک قدم عقب برویم, قدم کوچکی به سمت آن برداریم, 

یک قدم به ذهن بیکرانی که در ورای آن قرار دارد نزدیک میشویم. 

وقتی احساس ترس میکنیم به جای اینکه بگوییم "من میترسم" و در نتیجه هویت خود را اینگونه جا بیاندازیم که ما ترس خودمان هستیم, میتوانیم خیلی ساده بگوییم: "این ترس است" 

به این ترتیب قدرت ترس به تدریج از بین میرود و ما شروع به رها کردن خودمان از شر آن میکنیم. 

وقتی ترس را خیلی ساده فقط همان گونه که هست تجربه میکنیم- فارغ از عقاید, قضاوتها و واکنشهای خودمان- آن وقت میبینیم که ترس آنقدرها هم ترسناک نیست. 

... راه رسیدن

مشکلات شما سد راه رسیدن به معنویت نیستند. 

بلکه خود راه هستند. 

پشتکار

تلاشهای ما در زمینه عمل به معنویات به طور قطع با شکست روبرو خواهند شد.

دوره هایی از اشتیاق و تلاش و به دنبال آن دوره هایی از مقاومت و بی علاقگی خواهیم داشت.

وجود فراز و نشیبها در این کار قابل پیشبینی و اجتناب ناپذیر است.

کاری که باید بکنیم این است که در هر موقعیتی از خودمان مداومت و پشتکار نشان بدهیم.