ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
"بالاخره راه یافتم. حس عجیبی است. انگار تازه متولد شده ام. کاش زودتر با این روش آشنا شده بودم. خدا را سپاس که مرا لایق این طریقت قرار داد. میان این همه انسانی که راه را اشتباه می روند من چقدر خوشبختم."
.
این ذهن عجب جانوری است.
.
حس بدی داری. به هر در می زنی که به معنا برسی. این شربت را در دست همگان جستجو می کنی. می چشی و شکست می خوری. هر بار خودت یا شرایطت یا محیطت (دیگران) را مقصر می دانی. بار دیگر دست به دامان طریقتی دیگر می شوی.
.
این ذهن عجب جانوری است.
..
این ذهن عجب جانوری است...
تشبیه فوق العاده ای بود