معنای زندگی

بیان معنای زندگی و احساسات از زبان ازرا بایدا نویسنده کتابهای ذن. در این وبلاگ اتفاقات ساده زندگی و احساسات روزمره مرور می شود . میتوان معنای ترس و خشم و سرزنش و اندوه در روابط و همچنین تلاش و مقاومت و عادت و نیاز و تعریف معنویت و معلم معنوی و ... را یافت.

معنای زندگی

بیان معنای زندگی و احساسات از زبان ازرا بایدا نویسنده کتابهای ذن. در این وبلاگ اتفاقات ساده زندگی و احساسات روزمره مرور می شود . میتوان معنای ترس و خشم و سرزنش و اندوه در روابط و همچنین تلاش و مقاومت و عادت و نیاز و تعریف معنویت و معلم معنوی و ... را یافت.

"این چیست؟"

به صرف خواستن نمیتوانیم به بیداری معنوی برسیم.

تلاش پیوسته میخواهد.

باید مکررا خود را به لحظه اکنون بیاوریم.

.

یکی از ابزارهایی که ما را در این راه یاری میدهد اینست که مدام از خود بپرسیم:

"این چیست؟"

.

باید بدانیم که پاسخ این سوال مفهومی نیست.

سعی نکنید آنچه را که در لحظه اکنون است تجزیه و تحلیل کنید.

در عوض ببینید زندگی شما در این لحظه واقعا چگونه است و تار و پود آن را کاملا احساس کنید.

.

تنها جواب درست برای سوال "این چیست؟"

خود همین تجربه ای است که در لحظه دارید.

طبیعت ما اتصال و عشق است

نه جدایی که رنجمان به آن میچسبد

................................................

برای عشق

باید صادقانه به تمام آن چیزهایی که سد راه ما به نظر میرسند توجه کنیم.

...................................................................................................

چسبیدن به ترس و شرم

نعمت زیستن را از وجود فطری ما میگیرد

احساس تلخ تنهایی

یکی از تجارب اساسی انسان درد و رنجی است که از احساس تنهایی و جدایی به او دست میدهد. 

وقتی آگاهانه به خلوت میرویم و حس جسمانی آنرا تجربه میکنیم به درک بی اساس بودن آن احساس یک قدم نزدیکتر میشویم.

.

وقتی به طور مداوم نور آگاهی را به عقایدی که با تمام وجود به آنها پایبند هستیم میتابانیم...

قید و بندهای تصنعی (بهانه ها حمایتها و اضطرابهایمان) که جلوی آگاهی واقعیت وجود را سد میکنند را از میان بر میداریم.

.

این راهی است تدریجی و دگرگون کننده به سوی آزادی

... مراقبه

بیشتر اوقات با روش خلبان خودکار در دریای زندگی گشت میزنیم و آرام از میان یخهای نازک انکار سر میخوریم.

اما

نادیده گرفتن چیزهایی که دلمان نمیخواهد با آنها روبرو شویم مانع سقوطمان در آبهای بسیار سرد زیر یخها نمیشود.

...........................................................................................................................................................

با هرکس و هر موقعیت جدیدی که مواجه شویم غالبا حس مبهمی از خطر در طرز برخوردمان موج میزند

که اگر صدایی داشت احتمالا به آرامی میگفت:

"لطفا اذیتم نکن"

...............................

آگاهی از اینکه چقدر در مقام حمایت از خودمان حرف میزنیم اولین قدم برای بیرون رفتن از زندان ترس است.

..........................................................................................................................................................

بدون توجه به اینکه چه احساسی دارید

خیلی ساده فقط آرام بنشینید

بافت چیزی را که در ذهن و جسم شما اتفاق می افتد تجربه کنید

و بگذارید همینطور که هست باشد. 

مراقبه

مراقبه به ذهن و جسم ما اجازه می دهد تا آرام بگیرد.

در آن سکوت به چنان گشادگی ای میرسیم که همه زندگی را - حتی آن قسمتهایی که نخواسته ایم ببینیم - به درون راه میدهیم.

هرقدر دلمان بخواهد که تجاربمان خاص و ارضا کننده باشد

مراقبه به ما می آموزد که همیشه بیدار باشیم (در رابطه با هر احساس خاص یا غیر خاص)

.

مراقبه برای این نیست که به مطلوب ترین حالت ذهن برسیم.

ذات مراقبه اینست که خیلی ساده فقط اینجا باشیم و آگاهی کامل را به لحظه بیاوریم.

.

وقتی در اثر سکوت چیزهایی که در مغزمان بیش از حد فعال است پیوسته به بیرون میریزد

ما دوباره و دوباره به آن چیزی که هست بر میگردیم:

به آگاهی نفس

به جسم

به محیط