وقتی احساسمان را به طور کامل تجربه میکنیم
وقتی از آنها فرار نمیکنیم
وقتی در آنها غوطه نمیخوریم
.
امکان آن را می یابیمکه از لابه لای لایه های حفاظتی که مثل زره به دور خود پیچیده ایم بگذریم و ..
با قلب خود ارتباط برقرار کنیم
.
اگر احساسمان را کاملا درک کنیم
راه را به سوی "عشق پر شفقت" که ماهیت وجود ماست میگشاییم
.
اگر از دورنمای وسیعتری به این موضوع بنگریم باید بگوییم که..
"خود" را آنطور که هست میبینیم یعنی مجموعه ای از:
باورهای عمیق
احساسات جسمانی
خاطرات قدیمی
.
حالا آزادیم که جهان را به تمامی بپذیریم
آری گفتن به زندگی یعنی آری گفتن به همه چیز
حتی به اشتیاق ترس درد و رنج
..........................................
شادی بدون رنج میسر نیست.
.........................................
طبیعت دل آنست که دهنده باشد.
..............................................
دهنده بودن از روی اجبار با اینکه از صمیم قلب دهنده باشیم فرق دارد.
..............................................................................................
تنها در یکجا میتوان کار معنوی کرد ..
اینجا و درست در حالتی که همین حالا تجربه میکنید.
به صرف خواستن نمیتوانیم به بیداری معنوی برسیم.
تلاش پیوسته میخواهد.
باید مکررا خود را به لحظه اکنون بیاوریم.
.
یکی از ابزارهایی که ما را در این راه یاری میدهد اینست که مدام از خود بپرسیم:
"این چیست؟"
.
باید بدانیم که پاسخ این سوال مفهومی نیست.
سعی نکنید آنچه را که در لحظه اکنون است تجزیه و تحلیل کنید.
در عوض ببینید زندگی شما در این لحظه واقعا چگونه است و تار و پود آن را کاملا احساس کنید.
.
تنها جواب درست برای سوال "این چیست؟"
خود همین تجربه ای است که در لحظه دارید.
طبیعت ما اتصال و عشق است
نه جدایی که رنجمان به آن میچسبد
................................................
برای عشق
باید صادقانه به تمام آن چیزهایی که سد راه ما به نظر میرسند توجه کنیم.
...................................................................................................
چسبیدن به ترس و شرم
نعمت زیستن را از وجود فطری ما میگیرد
یکی از تجارب اساسی انسان درد و رنجی است که از احساس تنهایی و جدایی به او دست میدهد.
وقتی آگاهانه به خلوت میرویم و حس جسمانی آنرا تجربه میکنیم به درک بی اساس بودن آن احساس یک قدم نزدیکتر میشویم.
.
وقتی به طور مداوم نور آگاهی را به عقایدی که با تمام وجود به آنها پایبند هستیم میتابانیم...
قید و بندهای تصنعی (بهانه ها حمایتها و اضطرابهایمان) که جلوی آگاهی واقعیت وجود را سد میکنند را از میان بر میداریم.
.
این راهی است تدریجی و دگرگون کننده به سوی آزادی