ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
ترس به ما میگوید که بایستیم و از محدوده دنیای پیله ای و امن خود پا فراتر نگذاریم.
با وجود این وقتی میترسیم, اگر به جای اینکه طبق عادت یک قدم عقب برویم, قدم کوچکی به سمت آن برداریم,
یک قدم به ذهن بیکرانی که در ورای آن قرار دارد نزدیک میشویم.
وقتی احساس ترس میکنیم به جای اینکه بگوییم "من میترسم" و در نتیجه هویت خود را اینگونه جا بیاندازیم که ما ترس خودمان هستیم, میتوانیم خیلی ساده بگوییم: "این ترس است"
به این ترتیب قدرت ترس به تدریج از بین میرود و ما شروع به رها کردن خودمان از شر آن میکنیم.
وقتی ترس را خیلی ساده فقط همان گونه که هست تجربه میکنیم- فارغ از عقاید, قضاوتها و واکنشهای خودمان- آن وقت میبینیم که ترس آنقدرها هم ترسناک نیست.
تلاشهای ما در زمینه عمل به معنویات به طور قطع با شکست روبرو خواهند شد.
دوره هایی از اشتیاق و تلاش و به دنبال آن دوره هایی از مقاومت و بی علاقگی خواهیم داشت.
وجود فراز و نشیبها در این کار قابل پیشبینی و اجتناب ناپذیر است.
کاری که باید بکنیم این است که در هر موقعیتی از خودمان مداومت و پشتکار نشان بدهیم.